Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری مهر-گروه هنر: کتاب «بانگ آزادی» مشتمل بر خاطرات شفاهی احمدعلی راغب از آهنگسازان و پیشکسوتان موسیقی انقلاب یکی از مهم‌ترین آثار مکتوب مرتبط با تاریخ تولید سرودها و ترانه‌های انقلابی است که در سال ۱۳۹۸ با تحقیق مهدی چیت ساز و مرتضی قاضی و تدوین محسن صفایی فرد توسط دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی پیش روی مخاطبان قرار گرفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این کتاب به واسطه گفتگوهای مبسوطی که محققان و تدوین‌کنندگان اثر با مرحوم احمدعلی راغب داشته‌اند، یکی از مهم‌ترین مراجع مورد وثوق مرتبط با تاریخ شفاهی موسیقی انقلاب اسلامی است که می‌تواند دربرگیرنده شناخت ابعاد جدیدی از فرهنگ و هنر مردمی انقلاب باشد. چارچوبی که در آن توجه به این قسمت از فعالیت‌های فرهنگی هنری هنرمندان و مردم در جریان انقلاب اسلامی به شدت مهم و ضروری است و می‌تواند روایت یکی از مسیرهای رو به پیشرفت فعالیت‌های فرهنگی در کشورمان را پیش روی مدیران و سیاستگذاران این عرصه قرار دهد.

فرآیندی هدفمند با حضور تمام اقشار جامعه که در آن دوران نهایت تلاش خود را به واسطه همدلی و همراهی که داشتند برای تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی انجام دادند و شرایطی را فراهم آوردند تا به واسطه ابزار فرهنگ و هنر، فرهنگ انقلابی را به سمت پیروزی رهنمون سازند. فضایی که قطعاً قسمت مهمی از تاریخ انقلاب اسلامی را رقم زده اما بسیاری از مردم با آن آشنا نیستند و در این مسیر چه بهتر که مجموعه‌های فرهنگی و هنری فعال در این عرصه بتوانند از دریچه فرهنگ و هنر به انعکاس آنچه در جریان پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پس از آن صورت گرفت، بپردازند.

فرا رسیدن هفته دفاع مقدس بهانه‌ای شد تا بار دیگر با انعکاس دوباره فرازهایی از این کتاب به بازآفرینی خاطرات یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین هنرمندان جریان انقلاب بپردازیم که به واسطه موسیقی کارهای مهمی را در این عرصه انجام داد.

البته آنچه در پروژه «خاطره‌بازی با اهالی موسیقی انقلاب» صورت می‌گیرد، فقط محدود به انعکاس فرازهای کتاب «بانگ آزادی» نمی‌شود و گروه هنر خبرگزاری مهر در آینده گزارش‌ها، گفتگوها و نوشته‌های رسانه‌ای دیگری از فعالان عرصه انقلاب اسلامی را پیش روی مخاطبان قرار می‌دهد.

در دوازدهمین شماره از این سلسله گزارش به انعکاس خاطرات مرحوم احمدعلی راغب آهنگساز و نوازنده موسیقی از روزهای منتهی به آغاز جنگ تحمیلی و نحوه ساخت و تولید سرودها و آهنگ‌های انقلابی مرتبط با این روزهای پرالتهاب پرداختیم که در بخشی از کتاب «بانگ آزادی» مورد توجه محققان و پژوهشگران مرتبط با تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران و دفاع مقدس قرار گرفته است.

زنده یاد راغب در این بخش از روایت خاطرات شفاهی خود که با عنوان «این صدا خاموش نمی‌شود» پیش روی مخاطبان قرار گرفته، نحوه تولید آثار موسیقایی مرتبط با روزهای آغازین جنگ را این‌چنین روایت می‌کند:

روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ ساعت دو ونیم بعد از ظهر بود، داشتیم اثری را تمرین می کردیم که قرار بود همان شب ضبطش کنیم؛ یکباره ویراژ جت جنگی در ارتفاع کم، بالای میدان ارگ، صدای عجیبی ایجاد کرد و ساختمان تکان خورد. از همان وقت به ما گفتند فعلا تعطیل کنید و بروید؛ پرسیدیم مگر چه شده؟ گفتند هواپیماهای جنگی عراق حمله کرده اند و فرودگاه مهرآباد را زده اند، ما سردرگم بودیم و نمی‌دانستیم بمانیم یا دست از کار بکشیم و برویم تا اینکه آقای حداد عادل تماس گرفتند و گفتند بچه های قسمت موسیقی و ارکستر را بفرستید بروند. از چند نفر اسم بردند و گفتند که بمانند، از جمله من و سبزواری و تقریبا پنج شش دقیقه بعد، همه مدیران برنامه های صدا و سیما سوار ماشین شدند و برای تشکیل شورای ویژه جنگ به جام جم رفتند.

من و چند نفر منتظر ماندیم که ببینیم چه می‌شود. تا آن زمان اصلا نمی دانستیم شورای ویژه چه معنایی دارد و قرار است چه چیزهایی آنجا مطرح شود. تا آن مقطع ما اصلا جنگی نداشتیم که توی آرشیوها چیزی به نام موسیقی جنگ داشته باشیم. گیج گیج بودم.

آن روز آقای سبزواری مرا صدا زد. دستم را گرفت و باهم از پله های ساختمان پایین رفتیم که قدم بزنیم، به من گفت ببین راغب، الان اتفاق جدیدی افتاده است، اصلا همه چیز ما دارد عوض می‌شود و باید هم عوض شود، مردم این مملکت تازه انقلاب کرده اند و کم کم دارند روی پای خودشان می ایستند؛ بنابراین ما هم باید این راه را ادامه بدهیم، چون موسیقی و شعر ما کاربرد زیادی دارند.

عراقی ها همینطوری نمی‌توانند تا تهران بیایند، قطعا یک جایی باید جلویشان گرفته شود. آن‌هایی که می‌خواهند بروند و جلوی این متجاوزان را بگیرند، نیاز به شعار و پیام دارند ما باید برای این مخاطبان موسیقی بسازیم و آنها طرف صحبت ما باشند. از این به بعد، هم اشعار ما و هم موسیقی های شما با قبل باید فرق کند، ما در شعر، واژه های جدید داریم. باید با شدیدترین لحن حرف هایمان را به رهبر عراق بزنیم. باید نیروهای جنگی عراق را به تمسخر بگیریم. حالا خودت ببین در این شرایط باید چطور موسیقی بسازی.

گفتم هر چه که من تا به حال ساخته ام برگرفته از موسیقی ایرانی بوده است. به نظر شما اصلا می توان موسیقی ایرانی را در این موضوعات و این فضا به کار بست؟ ایشان گفت بله، می تواند باشد، چرا نتواند!؟ خلاصه آقای سبزواری خیلی به من امیدواری دادند، اما باز گفتم حتی در آرشیو هم چیزی در این زمینه نداریم. ایشان گفت آخر پادشاهان پخمه ایران کی و کجا جنگیده اند که ما چند سرود هم از آنها در آرشیو داشته باشیم؟ معلوم است که خود ما باید آن را ایجاد و تولید کنیم!

آن روز همه بچه ها رفتند و ما منتظر ماندیم آقای حداد برای تشکیل جلسه بیایند، هشت و نه شب بود که دوستان با آقای حداد عادل آمدند. با ایشان رفتیم و در دفترشان نشستیم. خیلی هیجان زده بودند، طوری که حتی نمی توانستند با طمانینه صحبت کنند. رنگ و رویشان پریده بود و بسیار عصبی بودند. اینطور صحبت را آغاز کردند که ما همه باید برنامه های تولید را کنار بگذاریم و فقط به موسیقی جنگ بپردازیم.

تکلیف موسیقی مشخص است؛ باید کوبنده ترین ریتم‌ ها در آن به کار برود، شعرهای همین موسیقی هایی که الان کمی پرتحرک و حماسی هستند و ریتم کوبنده ای دارند باید عوض شود، ما الان فقط یک دشمن داریم، اگر قبلا نمی دانستیم دشمن کجاست، الان دیگر دشمن را به چشم می‌بینیم و مستقیم با آن سروکار داریم. حتی شما می توانید اسم اسلحه ها را در شعرهایتان بیاورید.

با خودم گفتم اینها روی موسیقی اسم گذاشته اند و حتی شناسنامه هم برایش ساخته اند! به صراحت عنوان موسیقی جنگ را مطرح می‌کنند، در حالی که ما هنوز اصلا نمی دانیم باید چه کار کنیم! بعد آقای حداد ادامه داد، دیگر نباید از ریتم‌هایی که آرامش بخش است و با گوش دادن به آن، احساس لطافت و تسکین به مردم دست بدهد، استفاده کنید. اصلا باید مردم را عصبانی کنید! آقای سبزواری! شما باید احساسات مردم را جریحه دار کنید، چون الان دیگر به مملکت حمله شده است. درست است که انقلاب پیروز شده است و همه سر جای خود هستند و کارشان را بر مبنای سیاست انقلاب ادامه می‌دهند، ولی این جنگ ناخواسته به ما تحمیل می شود و باید جلویش را بگیریم. موسیقی خیلی می تواند کاربرد داشته باشد. اصلا ما باید برنامه ریزی کنیم که بعضی کانال ها فقط موسیقی های جنگ پخش کنند.

سبزواری در پاسخ گفت ما قبلا چنین قضیه ای نداشته ایم. البته ما جنگ را در اشعارمان داشته ایم، ولی دشمنمان داخلی بود. اینکه دشمنی از کشور دیگری وارد خاک ما شود، مسئله جدیدی است. ما فرصتی لازم داریم تا اشعاری درباره اش آماده کنیم. در ادامه گفتم تا شعری سروده نشود، ما نمی دانیم با چه مقوله ای روبرو هستیم. اشعار می تواند به ما سمت و سو بدهد و نوع موسیقی را هم مشخص کند. البته در درونم احساس می کردم که آن نوع موسیقی که قبلا ایده اش را از موسیقی های آیینی، مقامی و محلی می گرفتم؛ یعنی موسیقی هایی که راجع به مراثی و تعزیه خوانی بودند، دیگر کاربرد پیدا نمی کنند.

برای خودم تجزیه و تحلیل می کردم که باید موسیقی ایرانی با حرف‌ها، ساختارها و سازبندی جدید استفاده شود. با خودم می گفتم احتمالا کمتر باید از تار و تنبور استفاده کنیم و در عوض سازهای بادی و کوبه ای خیلی به کار می‌آیند. همه چیز ما باید ریتم دار باشد؛ چون ریتم در ذهن، نظم ایجاد می‌کند. تا این حد تاثیرگذار است که ریتم، تفکر انسان را هرچه که باشد، بدون اینکه دست خودش باشد، با خود منطبق می‌کند. اصلا انگار خودتان هستید که این انطباق را در خودتان ایجاد می کنید. اگر موسیقی ریتم سنگین و ملایمی داشته باشد، احساس می کنید باید یک جا لم دهید و گوش دهید، اما بعضی وقت ها با گوش دادن به آهنگی ریتمیک، حس می‌کنید نیاز دارید در حال دویدن، فکر و اندیشه ای را تجزیه و تحلیل کنید.

فکر می کردم نوع ملودی های ما باید کاملا ایرانی باشد، اما موسیقی باید جوری باشد که به لحاظ سازبندی بتوانیم از سازهای بادی غربی هم استفاده کنیم. مشخص بود سازهای بادی ایرانی مثل نی و سازهای مضرابی کاربرد ندارند، اما سازهای کوبه ای نظیر، طبل، طبل بزرگ، طبل ریز، سایدرام، سنج و امثال اینها می توانند در ایجاد تصور تعرض به دشمن نقش داشته باشند.

ما همچنان منتظر بودیم که اشعار سروده شود. برای مدتی به خانه رفتیم. گهگاهی به رادیو می رفتم تا در ذهن خودم بررسی کنم که چکار می شود کرد. در این مدت برای خودم چند ملودی را در نظر گرفته بودم و زمزمه شان می کردم؛ متوجه شدم هیچ کدام از آن اشعار نمی‌تواند در قالب ملودی ها اجرا بگیرد و تمام افکار بیهوده بوده است. به این نتیجه رسیده ام که باید ایده موسیقایی خودم را از همین اشعار بگیرم.

با شروع جنگ وارد فضای موسیقایی دیگری شدیم. هر چقدر واژه ها را رنده کاری و صافکاری می کردم، با کلمه کناری خودشان جور در نمی آمدند و به اصطلاح چفت نمی شدند. برای اولین بار بود که واژه های «تک» و «پاتک» را می شنیدم و پیش از آن جایی در باره اش نخوانده بودم. این لغات، تازه وارد ادبیات و مطبوعات و گفتگوهای رسانه ای ما شده بودند. هیچ اطلاعی از آن‌ها نداشتیم و نمی دانستیم که تک چه شکلی و پاتک چگونه است و در چه مواقعی و چگونه صورت می گیرند.

حتی یک بار به شوخی به آقای حداد عادل گفتم یک دو ماه برای ما دوره آموزشی برگزار کنید تا این سلاح ها را بشناسیم. ممکن بود در سرودهایمان اسم اسلحه ای با شروع جنگ وارد فضای موسیقایی دیگری شدیم. هر چقدر واژه ها را رنده کاری و صافکاری می کردم، با کلمه کناری خودشان جور در نمی آمدند و به اصطلاح چفت نمی شوند. برای اولین بار بود که واژه های «تک» و «پاتک» را می شنیدم و پیش از آن جایی در باره اش نخوانده بودم. این لغات، تازه وارد ادبیات و مطبوعات و گفتگوهای رسانه ای ما شده بودند بیاید و من آن را سلاح سردی مثل قداره تصور کنم، در حالی که روی تانک سوار بشود و اصلا سلاح گرم باشد. یعنی موسیقی من باید با فضای این واژه ها همگون می‌بود.

سبزواری هم مثل من فقط اسم اسلحه را شنیده بود و از نزدیک ندیده بود. گاهی که به آقای سبزواری می گفتم فلان کلمه را عوض کند، ایشان می گفت نه، باید همان واژه باشد، چون ممکن است صد سال این جنگ ادامه پیدا کند. این کلمات باید به همین شکل بمانند.

در آن دوران امام سخنرانی کردند و گفتند اگر این جنگ صد سال هم ادامه داشته باشد، ما همچنان ایستاده ایم. آن زمان این جمله را در شهر روی دیوارها نوشته بودند. همین جمله را با آواز نمی شود خواند، حالا باید رویش آهنگ می گذاشتم. این نظر وجود داشت که باید عین جمله حضرت امام در متن سرود بیاید، اما خیلی وقت‌ها امکانش نبود.

اشعار آقای سبزواری با مثنوی آغاز می‌شد، بعد وارد غزل می‌شد، سپس به شکل دوبیتی در می آمد و درنهایت در قالب رباعی تمام می شد! یعنی بدون هیچگونه تقطیعی در متن، بحران های عروضی اش مدام تغییر می‌کرد و وزن شعر مدام کوتاه و بلند می‌شد. برای من آهنگساز ساختن آهنگ برای چنین شعری ممکن نبود. اصلا شنونده این نوع موسیقی را تعقیب نمی‌کرد. با شروع موسیقی، شنونده باید بتواند در ذهنش میزان‌هایش را به طور منظم شمارش کند و اگر موسیقی اینطور نباشد، دیگر با موسیقی ارتباط برقرار نمی‌کند. در موسیقی، این اصل است.

من نمی توانستم روی متنی که فقط یک جمله از سخنرانی یکی از شخصیت‌ها است و هیچ گونه نظمی ندارد و شعر گونه نیست، موسیقی بگذارم. درست است که جمله مهمی بود و مثل خیلی از شعارهای دیگر معروف شده بود، اما مثل «الله اکبر/ خمینی رهبر» ملودیک نبود و در دل خودش ریتم نداشت. این حرف‌ها را که به بعضی ها می گفتیم، به سرعت به ما انگ می‌چسباندند و می گفتند شما هم دیگر عوض شده اید!

ما گیر کرده بودیم ولی برای جانبداری از ما، شهید بهشتی گفته بودند هر سرودی را که ساختید روی کاست ضبط کنید و بیاورید تا حضرت امام گوش کنند. بعد من هم خودم می نویسم که این اثر پخش شود یا نه، آقای بهشتی که در آن مقطع رئیس دیوان عالی کشور بودند، با این مسئولیت مهم به جانبداری از موسیقی آمده بودند و می‌گفتند شما کاری به این حرف ها نداشته باشید. حتی اگر رادیو و تلویزیون را از شما گرفتند، عیبی ندارد.

در روزهای آغازین جنگ، اثری ساخته شد که در شعرش اسامی خمسه خمسه و کاتیوشا به کار رفته بود، در حالی که من اصلا نمی دانستم این سلاح ها چه هستند و چه کاری انجام می دهند. ما هر ماشین جنگی متحرکی را تانک می‌دانستیم، در صورتی که بعضی از آنها نفربر یا حتی توپ بودند.

برای ساخت هر موسیقی، فیلم سلاح ها را می‌دیدیم و با آنها آشنا می‌شدیم. در ادبیات ما همچنین بدگویی به صدام، حزب بعث و خصوصا آمریکا که دستور حمله را به صدام داده بود و گهگاه توهین به امرای عرب حاشیه خلیج فارس که سرمایه گذار اصلی جنگ تحمیلی بودند، دیده می‌شد. محتوای سرودهای تولیدی‌مان به طور کلی تقاضای کمک از مردم بود که به کمک هم بیایند و با همکاری و همدلی و همفکری، دشمن بعثی را از مرزها بیرون کنند.

اولین حمله موشکی ایران به بغداد، به بانک ملی بغداد، رافدین بود که ساختمان بانک را تخریب کرد. سرودی هم به این مناسبت ساخته شد. با این مضمون که این بار بانک رافدین شما را تخریب کردیم، دفعه بعد کاخ صدام را با موشک هایمان می‌زنیم.

ادامه دارد ...

کد خبر 5892315

منبع: مهر

کلیدواژه: موسیقی ایرانی احمدعلی راغب حمید سبزواری هفته دفاع مقدس تئاتر ایران هفته دفاع مقدس سینمای مستند فیلم کوتاه هنرمندان تئاتر اسکار بین المللی کارگردان تئاتر تماشاخانه شهرزاد شبکه دو سیما تماشاخانه سنگلج آکادمی اسکار نوفل لوشاتو موسیقی پاپ فرانسه انقلاب اسلامی آقای سبزواری آقای حداد واژه ها پیش روی حرف ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۴۰۰۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تبدیل افکار خاموش ذهن به گفتار| ابزاری که اندیشه را واژه می‌کند!

خبرگزاری علم‌وفناوی آنا- هدا عربشاهی: استفان هاوکینگ، اخترفیزیکدان و ریاضیدان انگلیسی که بیش‌از هرچیز به‌دلیل مطالعاتش درباره سیاهچاله‌ها شناخته می‌شد، از اواخر میان‌سالی به‌طرز روبه‌رشدی برای برقراری ارتباط با دیگران با مشکل مواجه شد. آتروفی عضلانی نخاعی پیشرونده، بیماری حادی که در سن ۲۱ سالگی به او حمله‌ور شد علاوه‌بر فلجی ماهیچه‌های مورد نیاز برای راه‌رفتن و نوشتن، به‌تدریج عضلاتی را که در صحبت‌کردن نقش دارند درگیر کرد به‌طوری‌که او سال‌ها فقط با انقباض ماهیچه‌های گونه و انتقال این حرکات ازطریق حسگرهای فروسرخ به رایانه، توان نوشتن و صحبت‌کردن داشت. اما زمانی‌که او به سن ۷۱ سالگی رسید، قدرت ماهیچه‌های گونه‌اش هم به مرور تحلیل رفت و به‌این‌ترتیب، یکی از پویاترین ذهن‌های علم قادر بود فقط یک کلمه در دقیقه بنویسد. ازاین‌رو، سال ۲۰۱۳ شرکت آمریکایی اینتل، پیشگام در فناوری‌های تراشه و سامانه‌های رابط کاربری، دستگاه جدیدی ساخت که به این دانشمند اجازه می‌داد هر ۶۰ ثانیه ۵ تا ۱۰ کلمه بنویسد و حرف بزند. این سامانه که برپایه فناوری تشخیص چهره بود نه‌فقط حرکات عضلات گونه، که حرکات دهان و ابروها را هم ثبت می‌کرد و به‌این‌ترتیب، هاوکینگ می‌توانست از آن برای انتخاب حروف روی صفحه نمایشگر رایانه، نوشتن واژه‌ها و عبارات و تبدیل آنها به صدای الکترونیکی استفاده کند. اگر امروز این فیزیکدان انگلیسی زنده بود شاید می‌توانست به استفاده از نمونه‌های اولیه‌ دستگاه‌هایی که به مدد هوش‌مصنوعی افکار را می‌خوانند و آنها را به کلمات تبدیل می‌کنند برای برقراری ارتباط با سرعتی بیشتر امیدوار باشد.

هوش‌مصنوعی سکوت ذهن را می‌شکند

از سال ۲۰۱۹ گروهی از دانشمندان دانشگاه کلمبیا در کانادا به سرپرستی پژوهشگر ایرانی، نیما مسگرانی، با کمک هوش‌مصنوعی گام‌های رو به جلویی را برای تحقق رویای امکان تبدیل افکار خاموش ذهن به گفتار برمی‌دارند. به اعتقاد این دانشوران، آنچه که درحال‌حاضر قدم‌های نخستین خودش را می‌پیماید ظرف یک‌دهه آینده به واقعیتی دردسترس تبدیل خواهد شد. تیم نیما مسگرانی مشغول توسعه الگوریتمی است که بااستفاده از هوش‌مصنوعی و استفاده از دستگاه الکتروانسفالوگرام قادر است سیگنال‌های مغز را به کلمات گفتاری تبدیل کند.

همچنین یک‌سال پیش‌از آغاز این پروژه، یعنی سال ۲۰۱۸، گروهی از دانشمندان علوم اعصاب دانشگاه تورنتو، سامانه‌ای را توسعه دادند که امکان بازآفرینی تصویر ذهنی را روی صفحه نمایشگر میسر می‌کرد. این سامانه زمانی مفید است که شخصی بخواهد چهره‌ای را تشخیص دهد که در ذهنش واضح است، اما قادر به توصیف آن برای کارشناسان تشخیص چهره یا کشیدن آن روی کاغذ نیست و با کمک این سامانه و به لطف اسکن افکار، بازنمایی آن چهره امکان‌پذیر می‌شود. آزمایش این پژوهشگران، نمونه‌ای از افرادی را شامل می‌شد که عکسی از صورت انسانی به آنها نشان داده شده بود و هنگام انجام الکتروآنسفالوگرام آنها باید درباره تک‌تک جزییات چهره فردی که تصویرش را دیده بودند فکر می‌کردند و هم‌زمان، دستگاه ثمره آن افکار را روی صفحه نمایشگر می‌کشید و بازنمایی می‌کرد. درنهایت چهره شخص در عکس به‌طور کامل روی نمایشگر ظاهر می‌شد.

اما نیما مسگرانی، سرپرست گروه پژوهشگران دانشگاه کلمبیا در این تحقیقات بر ابزار خاصی به‌نام «ووُکدر» به‌معنی «رمزگذار صوت» تکیه کرد. این دستگاه قادر است هر سیگنال صوتی را به‌صورت کدهایی رمزگذاری کند. الگوریتم‌هایی با قابلیت یادگیری جملات و داستان‌های کوتاه و بازتولید کلمات و گفتارهای خاص در این دستگاه نصب شده‌اند. این همان فناوری است که به سامانه دستیار صوتی الکسا محصول آمازون و سیری محصول اپل اجازه می‌دهد که به سوال‌های کاربران پاسخ صحیح ارائه دهند. این مطالعه داده‌هایی را از پنج بیمار مبتلا به صرع در‌حالی‌که تحت جراحی مغز و اعصاب بودند جمع‌آوری کرد. در مغز این بیماران یک سری الکترود کاشته شده بود که به دانشوران اجازه ‌داد همان‌طورکه بیماران به داستان‌هایی که چهار نفر مختلف تعریف می‌کردند گوش می‌دادند اندازه‌گیری‌های الکتروکورتیکوگرافی جامعی انجام دهند. هر ضبط عصبی حداکثر ۳۰ دقیقه طول کشید.

پس‌از جمع‌آوری داده‌ها، دستگاه رمزگذار صوتی امواج مغزی تولیدشده در قشر شنوایی را خواند و از آنها برای تبدیل آنچه که مغز شنیده بود به گفتار استفاده کرد. سپس صدای تولید‌شده با سامانه هوش‌مصنوعی از هرگونه اصوات مزاحم پاک و درنهایت، داده‌ها برای شنوندگانی بیرون از این آزمایش پخش شد. به‌گفته نیما مسگرانی، شنوندگان تا 75 درصد مواقع توانستند صداها را بفهمند و تکرار کنند که در مقایسه با تلاش‌های قبلی به‌طور متوسط بی‌نظیر است. او همچنین پیش‌بینی می‌کند که این فناوری دست‌کم تا یک دهه آینده در سطح جهانی در دسترس خواهد بود و هرچند امکان انجام اندازه‌گیری‌های الکتروکورتیکوگرافی (در تماس مستقیم با کورتکس مغز) محدود است، اما به‌هررو، این آزمایش می‌تواند پایه و اساس تبدیل افکار انسان به گفتار باشد. گام بعدی، اصلاح الگوریتم‌ها است تا بتوانند کلمات و جملات پیچیده را رمزگشایی کنند، تاحدی‌که این فناوری در آینده، واقعا بتواند به نقطه عطفی تبدیل شود که نه‌فقط در زندگی روزمره، که برای رفاه بیمارانی که به‌دلیل بیماری‌های تخریب نورونی و آسیب‌های مغزی نمی‌توانند صحبت کنند هم مفید باشد.

الگوریتمی برای تبدیل فعالیت مغزی به جملات

پس‌از مطالعات سال ۲۰۱۹ دانشمندان دانشگاه کلمبیا، گروهی از پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا در سال ۲۰۲۰ الگوریتمی را توسعه دادند که قادر است امواج مغزی را پردازش و آنها را به جملات معنا‌دار تبدیل کند. براساس داده‌های این محققان که در نشریه تخصصی نیچر نوروساینس منتشر شده است، میانگین میزان خطای این مدل برابر با ۳ درصد است. جوزف ماکین، متخصص یادگیری ماشین در این پژوهش می‌گوید: «واسط‌های ذهن و ماشین موفقیت محدودی در رمزگذاری فعالیت‌های عصبی نشان می‌دهند و قادر به رمزگشایی قطعات کلمات یا جملات خاص ساده هستند.» کار ماکین و گروهش با مشارکت چهار داوطلب شروع شد که در مغز آنها هم الکترودهایی برای نظارت بر تشنج‌های صرع کاشته شده بود. از داوطلبان خواسته شد تا حدود ۵۰ جمله مختلف را چندبار با صدای بلند بخوانند: جملات ساده‌ای چون «تینا ترنر یک خواننده پاپ است» یا «آن دزدها ۳۰ جواهر را دزدیدند». و هم‌زمان دانشمندان فعالیت مغز آنها را ثبت کردند. سپس الگوریتم هوش‌مصنوعی که برای تبدیل سیگنال‌های مغز به نمایش‌های انتزاعی، در قالب رشته‌های عددی طراحی شده بود، این داده‌های جمع‌آوری‌شده را پردازش کرد. در مرحله بعد، این رشته‌های عددی را کلمه به کلمه رمزگشایی کرد تا جملات تولید شوند. درطول مرحله آزمایش، سامانه ابتدا جملات بی‌معنی تولید می‌کرد، اما زمانی‌که «یاد گرفت» کدام جملات به کدام رشته‌ها متصل‌اند و کدام کلمات بیشتر با هم ظاهر می‌شوند، نتایج بهبود یافت. هرچند دقت تشخیص از فردی به فرد دیگر متفاوت است اما به‌طور متوسط فقط در ۳ درصد جملات خطا شناسایی شد.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • اقدامات پلیس آمریکا نمی‌تواند صدای دانشجویان معترض را خاموش کند
  • واکنش مادر ترانه علیدوستی به حواشی یک عکس با دخترش | تصویر
  • نور محبوسی که خاموش نشد
  • مرگ خاموش مرد ۵۲ ساله در مشهد
  • تبدیل افکار خاموش ذهن به گفتار| ابزاری که اندیشه را واژه می‌کند!
  • چه کسانی در معرض بیماری ترانه علیدوستی هستند؟ (فیلم)
  • (ویدئو) چه کسانی در معرض بیماری ترانه علیدوستی هستند؟
  • ترانه‌ کودکانه «ببعی تو بازیگوشی» اینستاگرام را منفجر کرد + ویدئو
  • آتش‌سوزی گسترده در شهرک صنعتی شمس‌آباد
  • آخرین وضعیت بیماری ترانه علیدوستی